مرد تیکه به خیال خودش فک کرده داره رفاقت میکنه ..
اما نمیدونه که داره تر میزنه..
چتونه .. ؟. چرا اینجوری نگام میکنید..
اگه شما هم بفهمید چی شده همش فحش اونجوری بهش میدین...
یکی از بچه های کلاسمون فک کرده که اگه منو از معشوقم جدا کنه برام خوبه و منو از این بی حوصلگی در میاره ..
بیچاره فک کرده که اگه بین ما دوتا جدایی بندازه باعث شده که من از اسارت عشق آزاد بشم و به زندگی معمولی بر گردم ..
اما احمق نمیدونس که با این کارش داره منو تو چاه میندازه..
بد تر از اون اینکه اصلا هیچی به من نگفته و رفته خودش سر از خود این کار رو کرده..
خیلی اعصابم از دستش داغونه.. دلم میخواد دهنش رو ...
من سه سال تموم از معشوقم پنهان کردم که عاشقشم ... ولی اون زرتی رفت بهش گفت.. شما جای من بودین چی کار میکردین؟.. هااان؟...هاااان؟...
حالا ای کاش یه جوری میگفت که آبرو ریزی نمیشد.. رفته بهش گفته که داداش کوچیکه داره تو عشق تو میسوزه.. احتمالا کارش به خود کشی بکشه و تو بیادیگه بهش محل نذار تا اون هم ازت دلسرد بشه و بره.. انصافا شما جای من بودبن چیکار میکردین؟..
دیگه حاضر بودین با همچین آدم احمقی رفاقت کنید.؟.
باور کنید اگه واقعا میخواست رفاقت کنه شاید میبخشیدمش.. ولی بهم گفت که من تا پای اخراجتون هم وایسادم..
وقتی این حرف رو شنیدم خیلی ریختم بهم .. دلم میخواست خفش کنم . ..
بهم حق بدین که مطلبم رو اینجوری بنویسم.. به نظرم باید از اول تا آخرش رو بهش دری وری میگفتم .
ببخشید دیگه وبلاگ واسه درد و دله دیگه..
اینجا داد نزنیم کجا دادا بزنیم؟.. هااااان؟.... هااان؟..
دیوونه رفته به مدیر مدرسه هم گفته که من عاشق فلانیم...
مدیر هم منو احضار کردو بهم گفت دیگه حق نداری تو کلاس شرکت کنی...
به همین راحتی پاره ای از وجودم رو ازم جدا کردند....
الان چند روزی میشه که ندیدمش وسببش هم همون رفیق احمقمه...
خیلی از دستش ناراحتم...
این رفیق ما به خر گفته زکی...
بابت این کار احمقانه بین منو معشوقم داره جدایی میوفته.. من دو سال و نیم فراق کشیدم .. دیگه تحمل ندارم ..
دعام کنید ..
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم..
چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم ..
یا من برسم به یار یا یار به من ..
یا هردو بمیریم و به جانان برسیم..
همیشه عاشق باشید...