پيام
+
اجازه مي دهي آقا زبان گشودن را
تو را به جان عزيزت قبول کن آقا
هبوط مي کند اين شعر بر تني خسته
کسي که دل به نگاه غريبتان بسته
کسي که مثل غزلهاي مست مولانا
به دور شعر خودش مي کشد نگاهت را
اسير خاک تو ام يا اسير غربت تو
گرفته است مرا حسّ و حال تربت تو
تمام دل خوشي ام بود شاعرت باشم
بگويم از تو و بي وقفه زائرت باشم
من سياه شدم عاشق تو حتي من
بگير دست مرا پرکشيدنش با من
تو را به جان عزيزت قبول کن آقا
هبوط مي کند اين شعر بر تني خسته
کسي که دل به نگاه غريبتان بسته
کسي که مثل غزلهاي مست مولانا
به دور شعر خودش مي کشد نگاهت را
اسير خاک تو ام يا اسير غربت تو
گرفته است مرا حسّ و حال تربت تو
تمام دل خوشي ام بود شاعرت باشم
بگويم از تو و بي وقفه زائرت باشم
من سياه شدم عاشق تو حتي من
بگير دست مرا پرکشيدنش با من

محب الزهراء
91/11/10
irit
مثل قبلي بود.دلنواز.دلتنگيم رو بيشتر کرد.اللهم ارزقنا توفيق زياره طوس
«امير معظم»
انشا الله به زوديا ي زود خدا قسمتتون کنه..
irit
ان شاء الله با همه بچه هاي پارسي بلاگ.ديگه اگه نشد و راه نداشت تنهايي!!!
*ابرار*
سلام عليکم... بسيار زيباست...
«امير معظم»
ما که به لطف خدا يک شنبه ي هفته ي آينده با يکي دو نفر از برو بچ پارسي راهي هستيم.. البته انشا الله..
«امير معظم»
سلام خانم ابرار.. ممنونم.. خيلي لطف کردين تشريف اوردين..
irit
خوش بحالتون ملتمس بدعاي معرفت به زيارت و زيارت با معرفت
«امير معظم»
ما هم به 2 آي خيرتون محتاجيم.
قافيه باران
تمام دلخوشي ام بود شاعرت باشم/ بگويم از تو و بي وقفه زائرت باشم...خيلي زيبا...احسنت...
محب الزهراء
آقا قرار شاه و گدا يادتان که هست.....
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید