پيام
+
بهش ميگم دايي جون!
چرا غذاتو نمي خوري؟!
ميگه : من دلم تُرشي مي خواد
رفتم براش تُرشي آوردم
ديدم باز داره نگام ميکنه..
بهش ميگم حالا چرا غذاتو نمي خوري..
ميگه:
من دلم تُرشي کَلَم مي خواد..
رفتم براش ترشي کلم آوردم..
بازم داشت نگام مي کرد..
بهش ميگم حالا ديگه چرا غذاتو نمي خوري..؟!!
ميگه از اين کَلَما که نمي خوام..
من:..پس چي مي خواي دايي؟
آقا مهدي:..کلم بروکلي ميخوام..
من:هووووم؟؟؟.کلم چي چيکلي؟؟؟؟
چرا غذاتو نمي خوري؟!
ميگه : من دلم تُرشي مي خواد
رفتم براش تُرشي آوردم
ديدم باز داره نگام ميکنه..
بهش ميگم حالا چرا غذاتو نمي خوري..
ميگه:
من دلم تُرشي کَلَم مي خواد..
رفتم براش ترشي کلم آوردم..
بازم داشت نگام مي کرد..
بهش ميگم حالا ديگه چرا غذاتو نمي خوري..؟!!
ميگه از اين کَلَما که نمي خوام..
من:..پس چي مي خواي دايي؟
آقا مهدي:..کلم بروکلي ميخوام..
من:هووووم؟؟؟.کلم چي چيکلي؟؟؟؟

باغ آرزوها
91/11/2
شهريار کوچه ها
هههههه
2-شخصي
طفلي اون دايي
كشتي نجات ما
خوب براي بچه کلم بروکلي بياريد..عجب دايي ظالمي..دييييييييي
شهريار کوچه ها
بچه خواهرم دوتا کبوتر روي ديوار ديده ميگه کَفوتر بيا پايين ميخوري زمين سرت اوخ ميشه هاااا ......
پروانگي
خدا حفظش کنه
«امير معظم»
جناب شهريار../اون بچه طفلي اين چيزا رو از داييش ياد ميگيره..دييي.
«امير معظم»
ممنونم خانم پروانگي../
شهريار کوچه ها
دييييي ....
«امير معظم»
جناب شخصي 2..درک ميکنين الان ديگه..نه؟؟
«امير معظم»
شهريار يادته به پارسي بلاگ ..گفتي پِرسي بيليگ...؟؟...ههههه
شهريار کوچه ها
عجب / سلام عليکم
«امير معظم»
اي آقا../ ..ببين من شلوار کردي ندارما.. آقا رضا دارن.. ازشون بگيرين..
*مرضيه*
کلم چي چيکلي...خيلي باحال بود
«امير معظم»
مجنون!..برو کنار بچه ميترسه ..ديييي
قافيه باران
ماشالله...هزار ماشالله... خدا براتون نگه داره
«امير معظم»
ممنونم خانم قافيه.. خدا به شما هم سلامتي عنايت کنه..
*صبا*
چه زحمتکش خب نميخواد غذا بخوره ، چه اصراريه
«امير معظم»
مامانش براي نيم ساعت بچه رو سپرده دست من../ حالا توي اين نيم ساعت که وقت ناهاره مثلني..بچه رو گشنه بذارم که چي بشه اون وقت..؟؟؟
*صبا*
شما گشنه نذاشتين که ، خودش گشنه مونده ... بعدشم نيم ساعت گشنه بمونه که اتفاقي نميفته ... بعدترشم خب شايد غذا رو دوست نداشه ... و بعد تر چرا کلم بروکلي نخريدين براي بچه؟
«امير معظم»
اوووووووووووووووووووه...خوبه مامان بچه شما نيستين.. وگرنه بي چاره دايي اون بچه که بايد به اين همه ايراد و سؤال جواب بده... والا..
*صبا*
خب مسئوليت قبول مي کنيد بايد پاسخگو باشيد ديگه ... بعدشم سوالات بي جواب مونده ها (آيکن عوض نکردن بحث)
«امير معظم»
وقتي يه کاري رو به زور مي کنن تو پاچه ي آدم.. ميشه قبول کردن مسئوليت؟؟؟
*صبا*
شما نبايد زير بار زور بريد ... اصن يه نيم ساعت نگهداري از بچه اينقدر سخته؟ اين همه دايي هاتون زحمت شما رو کشيدن شما هم يه بار ، فقط يه بار و براي نيم ساعت از خواهر زاده تون نگهداري کنيد چيزي ميشه ؟ يعني غذا دادن به يه بچه مظلوم اينقدر سخته ؟
*آسمان*
بچه هاي امروزين ديگه
توحيدي
سربازي در مسير
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید