شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ از لا به لاي حرفهايش.. بوي شکايت و درد مندي مي آمد.. *خيلي دلش شکسته بود..* کلي براي ما درد و دل کرد.. *از بچه هايش گفت..* از دختر کوچکش.. که حالا سه بچه داشت.. امّا از شوهرش چيزي نمي گفت.. از خادم آنجا که پرسيدم.. او گفت: *شوهرش همان است که روي تخت روبه رويي نشسته..* *با خودم گفتم:* فرزندان اين مادر.. *چقدر نمک نشناسند..* *عاقبتشان چه مي شود؟؟؟*
«امير معظم»
رتبه 25
104 برگزیده
2701 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top