شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

درب کنسرو بازکن برقی
+ توي اين فکر بودم که چه جوري بهش بگم* بي زحمت ضبط ماشينتون رو خاموش بفرماييد* که ديدم يه *خانوم محجبّه* دست بلند کرد و سوار ماشين شد چيزي نگذشت که ديدم *راننده ي تاکسي* *خودش از اين خانم حيا کرد* * و ضبط ماشينش رو خاموش کرد* به خودم گفتم *گــاهــي مـواقع* *تـيــپ و ظــاهــر يه آدم مـسـلمون* *خودش يه دنـيــا نـهـي از مـنکره*
پرايدشو چي کار کرده
اوني که من سوار شدم پرايد نبود که.. يه چيزايي توي مايه ي تراکتور بود تقريبا.. مملو از سر و صدا..
يادته چقدر ميرفتيم تخته فولاد .... با اون پرايده
تشنه...
واسه منم پيش اومده...خيلي جالبه...
*مهربان *
جالبه!!
آره شهريار.. يادمه.. چقد با ضبط ماشينت سر و صدا درست مي کردي و اعصاب ما رو بهم ميريختي...
آره يکي از استادهاي دانشگاه به دانشجوهاش ميگفت:نگران انجام امربه مفروف و نهي از منکر نباشيد،باحفظ حجاب و چادرهم ميشه اين فريضه رو انجام داد....
حسن خلج برات ميذاشتم اشک تو چشات جم مي شد :( .... هي ميگفتي چيز ديگه نداري ؟
بنده هر وقت سوار اين نوع خودروها مي شوم، يک بسم الله و گاهي نيز يک ذکر با صداي ملايم بر زبان جاري مي کنم و معمولا مشکل حل مي شود. اما اگر حل نشد، با ملايمت خواهش مي کنم که خاموش کند. و البته طبق معمول آماده مي شوم که بعد از خاموش کردن، تا موقع پياده شدن به درددل هايش گوش کنم و به خاطر سوال هايش وارد يک بحث دوستانه شوم. تجربه هزارباره بنده است و معمولا نتيجه خوبي گرفته ام.
اين را هم بگويم که کم سوار تاکسي مي شوم :--)
*ميثم*
يک دفعه با خانمم سوار ماشين شديم ، بنده خدا نه تنها صداي موسيقي را قطع کرد که زد راديو معارف:) خدا خيرش بده جالب بود :)
ساعت ویکتوریا
«امير معظم»
رتبه 26
104 برگزیده
2702 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top