پيام
+
*ســلام!*
اينگل يکگل روش گلجديد
گل براي گلسر گلکار گذاشتن
گل آدم گلهاي گلدوستگل داشتنيه
*نتونستي بخوني؟!!*
اشکالي نداره..گل هاشو بردار براي خودت..
حالا از اول بدون گل بخون..
.
.
.
*تونستي يا نــــه؟؟*

شهريار کوچه ها
91/8/6
«امير معظم»
::::::::::
*صبا*
:)
«امير معظم»
لايک؟؟؟؟؟؟
*صبا*
لايک :دي
«امير معظم»
همينشم از شما غنيمته واسه ما... //
«امير معظم»
وا.. ياس خانومي.. چرا اونوقت؟؟؟؟
*صبا*
چرا؟ من که اصولا لايک مزنم فيدا رو ...
*ياس*
اولين مخالفتم بود ، خواستم ببينم چه مدليه :دييي
«امير معظم»
چرا شما دخترا اينجورين؟؟؟؟
*صبا*
واح !
«امير معظم»
خو راس ميگم ديگه..
*ياس*
دقيقا چه جوري؟
*صبا*
چرا و چه جوري؟
«امير معظم»
دقيقا اينجوري:______________...دقت کردين؟.. يه بار ديگه تکرار ميکنم..خوب دقت کنيد..اينجوري:ــــــــــــــــــــــــــــــــــ...
*صبا*
يکي دوبار ديگه بگين کامل متوجه بشيم
*ياس*
خب ما دخترا هم دقيقا به اين علت اينجورييم ___________----___________-----__________ خوب متوجه شدين؟
«امير معظم»
منظورم اينه که گاهي وقتا خيلي با مخاطب سرد برخورد ميکنيد.. / منظورم شما ها نيستينا.. کلي عرض ميکنم.. چون گاهي مواقع ارتباطاتي که دارم اين رو بهم نشون داده.. ميخوام علتش رو بدونم.. به دردم ميخوره..
*صبا*
بستگي داره مخاطب کي باشه ... اگر خانم باشه ، سرد نيستيم ... اما اگر مخاطب آقا باشه ، بيشتر خانم ها بايد سرد برخورد کنند
«امير معظم»
نه.. لطف کنيد مقام گفتگو رو عوض نکنيد.. من منظورم اين نيس که با آقايون گرم بگيرند.. ولي گاهي اوقات پيش مياد که مثلا توي دانشگاه براي مشاوره سراغ آدم ميان ولي در پاسخ دادنهاشون خيلي دقيق نيستند.. شايد انتظار دارند که اتفاقاتي که براي اونا ميوفته..براي ما هم خيلي مهم باشه.. تا ما خودمون کارهاشون رو پيگيري کنيم.. و اونها فقط يه گوشه اي بشينند و نظاره گر باشند و اوضاع رو همونجوري که دلشون ميخواد پيش
«امير معظم»
ببرند..
*صبا*
الان اگر من بگم شايد راحت نبودنشون بخاطر اينه که مشاور مخاطب آقا هست و چون فکر مي کنند آقايون ممکنه احساسشون رو درک نکنند احت نيستند ... بازهم مي گيد مقام گفتگو رو عوض کردم؟
«امير معظم»
نه.. اتفاقا توي دانشگاه مشاور خانم هم حضور داره.. ولي خودشون ميان پيش ما..
*صبا*
يه موقع هايي هم روشون نميشه حرفهاشونو بزنند ، شايد مي تسند تو دلتون مسخره شون کنيد /// اما يه مشاور خانم حتمن درک ميکنه که اين حسي که طرف مقابل داره ، جدي و مهمه
*صبا*
البته يکي از دلايلي هم که باعث ميشه پيش مشاور آقا برن، اينه که تو يه سري موارد آقايون بهتر مي تونن کمک کنن
«امير معظم»
با نهايت احترام به نظرات شريفتون.. بايد عرض کنم که اتفاقا پيش ما خيلي راحت حرف ميزنند.. چون اولين اصل مشاوره رفع هر گونه ترس و اضطراب از شخصيه که مياد مشاوره. ولي در اثناء کار نميدونم چي ميشه که مثلا بعد از يک هفته همکاري و مشاوره هاي نسبتا طولاني و ارائه ي راهکار ،خانمها شروع به نقيض صحبت کردن ميکنند و گويا ميخوان اصل صداقتي رو که در ابتداي کار داشتند رو به انزوا بکشونند و طور ديگه اي برخورد کنن
*ياس*
ايني که ميگيد يه چيز عمومي بوده؟ يعني خيلي پيش اومده؟
*صبا*
شايد مي بينن بعد اين همه مدت ، مشاوره فايده نداره ، بحثو عوض مي کنند :ديييييييي
«امير معظم»
و اين حالت با تجربه اي که بنده دارم.. ضربه ي بسيار سهم گيني رو متوجه خودشون ميکنه.. منظورم از سردي اينه.. که بعد از مدتي حرارت صداقت درشون کم ميشه و اين چيزي رو نسبت به اونها تغيير نميده..
«امير معظم»
بله خانم ياس..تقريبا زياد ديدم../ خانم صبايووو... مشاوره کاملا اختياريه.. اونا ميتونند اصلا نيان مشاوره.. ولي اينکه خودشون مجدد و پي در پي وقت ميگيرند و ميان مشاوره براي ما بيشتر خسته کنندس تا براي خودشون.. // اونا اگه مشاوره به دردشون نخوره.. ميتونند ديگه نيان.. ولي حرف اينه که خودشون مجدد مراجعه ميکنند ولي صداقتشون رو هم از دست ميدند..
*صبا*
ببينيد، بعضي خانم ها سر ي يه سري مسائل ، ترجيح ميدن با مشاور آقا صحبت کنند ... مثلن مسائلي که مربوط به برخورد با يک آقا باشه /// اما زماني که نوبت به خودشون برسه و مشاور بخواد شخصيت و دلايل خود خانم رو موشکافي کنه ، ترس باعث ميشه که حرف هاي ضد و نقيض زده بشه
*صبا*
مثلن ممکنه طرف با خودش بگه ، الان اگه احساس واقعي خودمو بگم ، مشاور بهم مي خنده يا حرفامو جدي نميگيره .... که همين حس نشات گرفته از سرکوب هاي پي در پي مردان در مورد احساسات و تفکرات زنانه ست ... متوجه صحبتم ميشيد؟
*ياس*
خب اين ديگه تو تخصص شماست که مشاوري نه ما :دي
«امير معظم»
خانم صبا خانم.. بايد عرض کنم که وقتي کسي ميره مشاوره.. مشاور با يک نگاه به نحوه ي سؤال و مفاد سؤال و ديدگاه طرف مقابل و برخي از شرايط ظاهري فرد که الان جاش نيس عرض کنم خدمتتون.. ميفهمه که طرف چه جور آدميه و چه شخصيتي داره.. بنا بر اين به قول شما موشکافي در مورد شخص اصلا براي او ملموس نيس که بخواد دچار اصطراب و ترس بشه../ حتي بيشتر اوقات اين تخليه ي شخصيتي طرف مقابل در جلسه ي اول صورت ميگيره بدون
«امير معظم»
اينکه خودشم بفهمه..
*صبا*
ولي مي فهمه ها ...
«امير معظم»
خانم ياس.. درست ميفرماييد..ولي بنده اصلا تخصصا مشاوره کار نکردم.. ولي طبق تجربياتم در اختيار دوستان قرار ميدم که به لطف خدا قريب به اتفاق مطلوب واقع ميشه..
*صبا*
سوالات که جزئي ميشه ، فرد چار استرس ميشه .... /// انگار بقيه عرائض بنده رو مطالعه نکردين ... /// خلاصه اينکه ، يکي از راههاي ايجاد صداقت در فرد ، اينه که بهش بفهمونيد حرفهايي که ميزنه و حسي که بيان مي کنه به نظرتون خنده دار يا بچه گانه نيست
«امير معظم»
باز هم يک اصل در مشاوره رو بايد خدمت شما سرکار محترمه عرض کنم.. و اونم اينکه در مشاوره ، مشاور از کليات سؤال ميکنه و از جزييات با خبر ميشه..اين ديگه نياز به حرفه و مهارت شخص مشاور داره که تا چه حدي موفقه در اين زمينه.. // پس يک حالت بيشتر باقي نميمونه.. و اونم اينکه خود شخصي که مياد مشاوره شروع به بيان جزييات ميکنه.. و اين يعني..
*صبا*
يعني؟
«امير معظم»
قبلا خودش رو براي اين حرفها آماده کرده و در حقيقت جايي براي اضطراب و استرس در خودش باقي نگذاشته.. پس اين حرف هم نميتونه جواب سؤالم باشه..
*صبا*
جواب سوال رو خودتون دادين ديگه ...
«امير معظم»
چي بود؟!!.. شما بگين بلکه متوجه شديم..
*صبا*
جلسات اول براي بيان مشکل ميان و خودشون و حرفهاشون رو آماده کردند ، بدون استرس و با کمال آرامش همه حرفها رو مي زنند ... در جلسات بعدي که حتمن هم سوالات مشاور بيشتر ميشه ، چون آمادگي قبلي براي جواب وجود داره ، جواب ها يه کم ضد و نقيض ميشه
«امير معظم»
اتفاقا اين حالت در جلسه ي اول بايد رخ بده.. به اين خاطر که اون شخص فقط سؤالات و مشکلش رو از قبل آماده کرده و هرگز از نوع سؤالي که مشاور قراره ازش بپرسه خبر نداره.. ولي بعد از مدتي..با روش مشاوره ي مشاور..فرد آشنايي پيدا کرده و ممکنه نوع سؤال رو هم حدس بزنه.. ولي ما باز ميبينيم که دچاره ضد و نقيض هايي ميشن ... البته باز هم در تکميل عرايضم ، عرض ميکنم که حرفهايي که ميزنند با حرفهاي جلسه ي اول و دومش
«امير معظم»
هم نقيض داره.. ديگه چه برسه به جلسات بعديش..
*صبا*
:)) عجب ... جناب مشاور ، اگر الان دقت کنيد تو صحبتها ، متوجه ميشيد که هر کدوم از ما داريم از يه زاويه به مسئله نگاه مي کنيم .... /// بيشتر توضيح مي دم : اين عدم صداقت هزاران دليل مي تونه داشته باشه که من يه سري شو عرض کردم، شما هم داريد يک سري از دلايل رو مي فرماييد ... هر کدوم از اين مسائل ، ممکنه پيش بياد تا فرد دچار تناقض گويي بشه ...// فکر کنم سابقه من در امر مشاوره بيشتر باشه
«امير معظم»
بله.. ايني که شما سابقتون از من بيشتره قطعا امر درست و صحيحي هستش.. و من يه همين خاطر زانوي ادب در محضر شما زدم تا بلکه از گنجينه هاي علمتون قطره اي هم به کام تشنه ي ما بچشانيد.. // اما صحبتي که فرموديد.. بايد عرض کنم که اگه کمي دقت بيشتري بفرماييد متوجه ميشين که فقط در دو نظر اخير بود که بنده مؤيد فرمايشات شما عرايضي رو عرض کردم.. وگرنه ما بقي تخصصا از موضوع تاييد خارج هستند..
*صبا*
اختيار دارين ، جمله آخر فقط شوخي بود :) ... اتفاقا همه نظرات در ظاهر مخالف همديگه بودند ، اما در اصل نگاه به يک مسئله از زواياي مختلف هست ...
«امير معظم»
شايد هم همينطوري باشه که شما ميفرماييد... / مثه اينکه بحث به جايي نميرسه امشب.. موافقيد پايان رو اعلام کنم..؟؟
*صبا*
اتفاقا ميخواستم نظر جمع بندي بحث رو بنويسم که نظر آخر رو ديدم
اجتماعي *
کات
اجتماعي *
:)))))
*صبا*
:))) مثل اينکه ديگر دوستان هم از بحث امشب خسته شدند :دي
«امير معظم»
از لطفتون سپاسگذارم.. مزاحم اوقات شريفتون شدم.. / البته خدا رو هم شکر ميکنم که امشب با اين که موقعيت براتون زياد فراهم بود.. ولي اقدام به تخريب نکرديد.. نه شما و نه خانم ياس.. الهي آخيش..
اجتماعي *
يه کم بحث کنين تا کله پاچه آماده بشه :)))
*صبا*
نظر آخر : من تحصيلاتي در باب مشاوره و مسائل اجتماعي ندارم، حرفهيي هم که زدم فقط براي اين بود که گفتين جواب سوال براتون مهمه .... شادي حرفهام به نظر درست نياد اما به عنوان فردي که چندباري تو جلسات مشاوره بوده سعي کردم تجربياتم رو بگم ، يه گوشه اي از ذهنتون باشه بد نيست :) ... ببخشيد اگه زياد حرف زدم . خدانگهدار
«امير معظم»
سر کار اجتماعي.. الان ديگه کله هاي خودمون قابل خوردن شده از بس بحثيديم.. يه چيزي بيار بخوريم خوب.. گشنمه به خدا.. عجبا..
«امير معظم»
اتفاقا نظراتتون برام قابل استفاده بود.. اين رو جدي عرض ميکنم.. / شايد باز هم براي برخي مسايل در همين زمينه خدمت برسم.. // موفق و پيروز باشيد.. خدا نگهدار .