پيام

«امير معظم»
91/6/24

+ *خانم نو بهار* اين که فيد ميزنيد و با کنايه صحبت ميکنيد، گره اي از کار باز نميکنه *بنده خرسند نيستم از اين که چنين مسايلي در عمومي مطرح بشه اما گاهي مواقع براي رفع سوء تفاهم ها لازمه* در متن فيدتون گفتين که من ادعا دارم و فک ميکنم که اينجا حق آب و گل دارم در ضمن گفتين که شاهين نجفي رو هم تاييد ميکنم و وقتي کسي بهم انتقاد ميکنه قايم ميشم *خانم نو بهار!* من قبلا هم به شما عرض کردم..

#حسين عاشوري# 91/6/26

..وقتي حرفي ميزنيد بابتش سند داشته باشين اين که شما يک بيت شعر رو مطرح ميکنيد آيا مدرکه براي اون حرفي که به بنده زدين؟؟ *يادتونه؟!!.. شما و خانم نگهبان گفتين که بنده فيدهاي دوستان رو رصد ميکنم و در کار ديگران هم دخالت ميکنم.* *بابت اين حرف واهي بنده خيلي ناراحت شدم.. اما با خودم گفتم که شايد گول برخي از حرفهاي خاله زنکي برخي از کاربران رو خوردين و شايد متعمدانه چنين حرفي را نزديد ..*

به همين خاطر به پيام خصوصي اکتفا کردم.. اما الان ميبينم که شما نه تنها بي جهت سکوتتون رو شکستين بلکه در عمومي هم مطرح ميکنيد.. *اين چه رسمي است تا کاربري در قبال اين فضا دلسوزانه و از سر لطف فعاليت ميکند بايد موردانتقاد قرار گيرد؟؟!!.. شما خجالت نکشيديد که بنده را بابت احساس مسئوليت در اين فضا مورد عتاب قرار داديد و با کنايه هاي واهي و نه چندان مناسب مورد خطاب قلمداد کردين؟؟!!*

از اين بابت متاسفم.. درضمن.. اين که فکر کنيد بنده چون مدت زياديست که اين جا حضور دارم شايد از مطرح شدن چنين مسايلي در عمومي تحت فشار قرارمي گيرم...بايد عرض کنم..زهي خيال باطل.. / چرا که اينجا همه بنده را ميشناسند.. بنده هيچ چيز پنهاني ندارم.. و از اين بابت هم خيلي خوشحالم.. چرا که به خودم مطمئنم و از نحوه ي فعاليتم در اين فضا راضي ام.و خوب است بدانيکه اين مرتبه ي اول بنده نيست که در اين فضا

اقدام به روشن سازي برخي از مسايل ميکنم.. *تمام آنچه که به سمعتان رساندم فقط از بابت يک تذکر و بيدار باش بوده است که مبادا در قبال کسي بي جهت و بر اساس برخي حرفها يي که از ديگران ميشنويد تصميم نگيريد و همچنين بي اساس هم از کسي طرفداري نکنيد.* ..

شما به خيال خودتان براي آن اتهامي که به بنده زدين سند آورده ايد؟؟ آخر اين چه سنديست که شما يک شعر از شاهين نجفي آورده ايد و ميگوييد: حالا باز هم بايد سکوت کنيم؟؟؟.. مثلا با اين کارتان به بنده ايراد گرفته ايد؟؟؟؟.... بهتر است به گوش شريفتان برسانم که اگر در پيامهاي ارسالي بنده کمي کنکاش ميکرديد ميتوانستيد حد اقل چيز بهتري بيابيد..

.. نه اين که يک شعر آن هم در زماني که آن خواننده هنوز در کشور حاظر بوده و هنوز اقدام به آن کار وقيح نکرده است..استناد بفرماييد... /* بنده به شما عرض کردم براي آن حرفي که گفتين من در کار ديگران دخالت ميکنم و فيد ها را رصد ميکنم دليل بياوريد.. و اگر نتوانستين براي هميشه در قبال اين موضوع سکوت کنيد.. / اما شما چه کرديد؟؟.. چه دليلي آورديد؟؟؟..*

؟؟؟..فکر کرديد چرا من اين حرف را به شما زدم؟!!.. آيا غير از اين بود که بنده خواستم شما نا خواسته وارد اين ماجرا نشويد؟؟.. آيا غير از اين بود که خواستم شما حد اقل کمي مصمم تر و از روي دليل انتقاد کرده باشين؟؟؟.. *..

بهتر است اين نکته را هم متذکر شوم.. بلکه خيال شريفتان آرام گيرد..اين که گمان کنيد کسي اين جا فيد ها را رصد ميکند.. گمان باطلي نيست.. چرا که دبيران محترم هر روز و هر ساعت اقدام به چنين کاري ميکنند.. پس قطعا کار غير قانوني نيست که خانم نگهبان اقدام به فيد گذاري ميکنند و با کنايه صحبت ميکنند...اگر هم فکر ميکنيد که بنده اين کار را انجام ميدهم بايد بگويم از حوصله ي بنده خارج است.. اما گويا شما خوب

حوصله اي داشتين که فيد چندين ماه بنده را رصد فرموديد!!!... *در ضمن بهتر است کمي فکر کنيم و بعد اقدام به انتقاد کنيم.. */ تا به حال شما و آن دوست گرامتان فکر کرديد، که آخر بنده از رصد کردن فيد ها و نظرات دوستان چه سودي ميبرم؟؟؟..حال به فرض محال که کسي چنين کند.. *آيا کسي از اين که کاربر ديگري نظراتي که ايشان در عمومي داده اند را بخواند ناراضيست؟؟؟.*

*آيا اين کار را دخالت در امور خويش ميداند..؟؟؟ *چه چيزي سبب شده که شما چنين گماني داشته باشين؟؟؟ من خودم از جانب خودم ميگويم.. حاظرم تمام آنچه که در عمومي ها و زير فيد هايم از جانب بنده مطرح شده است را در اختيار همه بگذارم.. چرا که اگر قرار بود حرفي زده شود که در خور شان عمومي نبوده قطعا در خصوصي ها مطرح ميکردم.. *اين را گفتم که خيال برخي را راحت کرده باشم و زحمت بي جا به کسي نداده باشم*

همچنين اگر فيد جدا گانه اي زدم و زير فيد نسبتا شريف شما حرفي نزدم به اين خاطر بود که تجربه ي بنده چنين اجازه اي نميداد.. شايد مثل چند روز گذشته برخي نظرات نا خود آگاه ويرايش ميشد و برخي ديگر هم غيب... اينکه شب گذشته با شما حرفي نزدم از اين بابت نبود که حرفي براي زدن نداشتم... کما اينکه شما هم گفته بوديد بنده قايم شده ام.. //دليل نيامدنم اين بود که ساعت 10 بايد در جايي حاظر ميشدم و از اين بايت

بايت نتوانستم پاسخگو باشم. حالا برايتان معلوم شد که *در قبال اين گونه سخنان کوتاه نمي آيم و تا آخر هم مي ايستم و براي روشن سازي و بيان حقيقت حتي تا آخرين نفس ايستادگي ميکنم؟؟...*

؟؟..آيا برايتان معلوم شد که* ما پنهانکار نيستيم و از اين که خودمان را پشت نقابي پنهان کنيم و اقدام به حرف هاي خاله زنکي بکنيم بي زاريم؟؟؟.*.آيا برايتام معلوم شد *ما احساس حق آب و گل داشتن نسبت به اين فضا نداريم؟؟؟..*. آيا برايتان معلوم شد چنين مواردي چه در عمومي مطرح شود و چه در خصوصي براي اين جانب ذره اي گزند در پي نخواهد داشت..؟؟؟ ..

*خواهرم!..خانم نوبهار!...برادرانه ميگويم... هرگز بي جهت و از سر تعصبات و ناراحتي هاي بي پايه از کسي طرفداري نکنيد..و همچنين بي سبب و از سر سخنان نه چندان موثق ديگران هم ،با کسي راه ناسازگاري را در پيش نگيريد.. *..

و در آخر هم از بابت اطاله ي کلام از همه ي دوستان گرامي عذر خواهي ميکنم و اگر کمي لحن سخنم به تندي گراييد ، درک کردن حال بنده از جانب دوستان را ميطلبد و انشا الله اين جانب را عفو ميفرماييد..

جناب مجنون اينجوري نفرماييد.. ما گردنمون از مو هم باريک تره ولي در قبال حرف هاي نا به حق بد جوري خونم به جوش مياد.. بدجور..

ميگم خوبه بعضي ها ما رو با هم اينجا ببينند که يه وقت فک نکنند ما دو نفر يکي هستيم..// جدا بعضي ها چه فکرايي ميکنند.. الانم هم خودشون و دوست گرامشون حضور دارند ولي نميدونم چرا جواب سلام ما رو نميدند..

من که بدم نمياد.. اتفاقا با هم رفيق شده بوديما.. نميدونم چي شد که دوباره بعضي ها با ندونم کاري هاشون اسباب ناراحتي رو فراهم کردند..

داداش تو به بزرگواريت ببخش شده کار فرج الله سلحشور و دهنمکي ....

درسته داداش حق باتوئه ولي خب اين دخترا رو که ميشناسي .. دلشون کوچيکه .. زود ناراحت ميشن .. از طرفي هم خيلي زود از هر چيزي برداشت بد ميکنن .. منظورم با شخص خاصي نيست ، کلا همه دخترا اينجورين ..

تبسمي به ناچار