پيام
+
واقعا اين فضا
چقدر ترغيب کنندس به سمت *دوستي ها
به سمت سراغ گرفتن ها..*
ما که سه هفته اي اينجا نبوديم..
هيچ کس سراغمون رو هم از دوستان نگرفته بود..
بماند.. بيخيال..
نميدونم چند روزيه که جناب* شـــهريار کوچه ها* کجا غيبشون زده..
دلمون تنگ شده با يکي در مورد مطالب عاشقانه و عارفانه بحث کنيم.
ايشون خيلي واسه اين جور مطالب مناسب بودند..
فک کنم قراره برن قم زندگي کنند..
آخه دارن از اصفهان کم کم ميرن.

عآطفه
91/6/15
«امير معظم»
اولا عليک السلام.. /// به تو هم ميگن رفيق.. نه ميخوام بدونم به تو هم ميگن رفيق؟؟!!... / مرد حسابي توي اين سه هفته خونوادم ديگه کم کم داشتند برام اعلاميه ي فوت ميزدند.. اون وقت شما ها يه فيد نا قابل واسه من نزدين؟؟؟... يَک حالي من از شما سه نفر بگيرم.. که اون سرش نا پيدا باشه.. حالا ببين..
«امير معظم»
سلام خانم سپيده.. / فک کنم تازه درخواست دوستيمون تاييد شد.. درسته.. ؟؟... يه سؤالي داشتم ازتون.. اجازه هس؟؟
*صبا*
همينطوري هست ديگه ، دوستان واقعي هم يه موقع هايي فراموشمون مي كنن چه برسه به دوستان مجازي
*صبا*
من كه ديگه ياد گرفتم انتظاري از كسي نداشته باشم ... اينطوري خودم راحت ترم
«امير معظم»
خانم صبا.. کدوم رفيق مجازي.. اين مجنونه که هر روز در خونه ي ما افتاده.. پدر آدمو در مياره از بس هر روز و هر شب بايد تحملش کرد.. // اين آدم از مجاز رسيد به حقيقت و هر روز جلوي ما مثه جن ظاهر ميشه..
«امير معظم»
در ضمن جناب مجنون.. / مگه ما بهت نگفتيم بيا بيرم.. اما تو چي جواب دادي.. کفتي عشق اين دختره زده تو چشام.. لعيا رو ميگم... // گفتي به اين خاطر نميتونم بيام.. به من چه.. تقصير عشقت و خودت بود.. من چي کارم اين وسط..
*صبا*
البته جناب مجنون حتما دوست خوبي براتون هستند و بيادتون بودند / اما من از دوستان واقعي هم انتظاري ندارم ... مهم ترين جربه اي كه تو اين سالها تجربه كردم
«امير معظم»
عرضم به حضورتون که .. تصوير لوگوتون از خودتونه؟؟؟... ميخواستم نظرمو بگم...
*صبا*
عيد پارسال سه روز تو بيمارستان بودم اما از بين اين همه دوستي كه دارم فقط يك نفر فهميد اونم خودم خبرش كردم . خيلي از دوستان صميمي نفهميدند ...
«امير معظم»
*خانم صبا.. اين که چند تا رفيق وقتي يه مدتي همديگه رو نميبينند .. از هم يه سراغي بگيرند.. انتظار زياديه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟... که شما بي خيالش شدين؟!!!..*
*صبا*
مجبورم انتظاري نداشته باشم . حتي كمترين انتظار ... / فيدش هم زده بودم
*صبا*
هيچ انتظاري از كسي ندارم و اين نشان دهنده قدرت من نيست ، مسئله خستگي از اعتمادهاي شكسته است ...
«امير معظم»
آخي.. الهي.. الهي.. شما هم از رفيق خيري نديديد انگار.. الهي بميره مجنون واستون... .. به اينم ميگن دنيا.. راس ميگين خانم صبا.. آدم اگه انتظارش کم باشه از ديگران.. راحت تر زندگي ميکنه... اين يه حقيقته..
«امير معظم»
خانم سپيده.. ميشه بفرماييد عکاسش کي بوده؟؟..ممنون ميشم..
*صبا*
اين چه حرفيه ... خدانكنه ، خواستم بگم انتظارتون رو كم كنيد و راحت زندگي كنيد . البته خودم هر كاري از دستم بر بياد براي ديگران انجام ميدم . اما گر براي خدا كار كنيم ،هم انتظاري از خلق خدا نداريم و هم خودمون راحت تريم ... البته يه كم سخته ها ولي مممكنه
*صبا*
عجبااا چيزي نمي گفتم خوب بود؟ تقصير منه كه رد مي كنم حرف جناب داداش كوچيكه رو ... والا :دي / سلام :)
«امير معظم»
هيچ انتظاري از كسي ندارم و اين نشان دهنده قدرت من نيست ، مسئله خستگي از اعتمادهاي شكسته است ... - * صبا *.....خانم صبا اين جمله رو ازتون به يادگاري نگه ميدارم...خوشم اومد ازش... //
«امير معظم»
خانم سپيده.. ميشه بفرماييد کجا اين عکسو ازتون گرفتند؟؟.. آخه به نظري که ميخوام بدم مرتبطه..
*صبا*
:) قابل شما رو نداره،فيدش رو همم نگهداري بزنيد ازش استفاده كنيد :دي
«امير معظم»
*خوب مجنون راس ميگه ديگه خانم صبا.. شما چرا جدي ميگيرين اين حرفا رو... طفلي بهش بر ميخوره خوب... عجبا.. *
«امير معظم»
کدوم شهره.. کاخ رامسر.. تهرانه؟؟؟
*صبا*
نه اتفاقا به شوخي گرفتم وگرنه الان نمي تونستند نظر بذارن :دي /////////////// وا عجباااااااااااااااا
«امير معظم»
يعني چي نميتونستند نظر بذارند... // پس معلومه که جدي گرفتين.. اصلا شما دخترا همتون همينطوريد... والا.... منتظرين يکي يه چيزي بگه.. سريع به خودتون بگيرين.. بعد هم کلي منت سر طرف مقابلتون بذارين... شما که خانم صبا شانتون اجل از اين حرفاست.. نکنيد از اين کارا ... /// عجباااااا..
«امير معظم»
نخير مجنون.. نبايد سکوت کني.. مثه شير وايسا از حقت دفاع کن... // اين دخترا اگه به قدرت برسند.. همه ي ما رو قتل عام ميکنند.. باور کن..
«امير معظم»
خانم سپيده.. اتفاقا من کاخ سعد آباد تهرانو رفتم... خيلي تجملاتيه.. /// بي خيال .. بيام سراغ نظري که ميخواستم بدم.. خوب.. فرموديد که توي کاخ رامسر.. اين کاخ در زمان کي ساخته شده؟؟؟.. لطفا بگين تا نظرمو عرض کنم خدمتتون..
«امير معظم»
منظورت چيه مجنون.. نکنه خدايي نکرده ميخواين بگين که خانم صبا خيلي زود ناراحت ميشن... ؟؟.. آره؟؟.. اينو ميخواي بگي؟؟... من که باورم نميشه..
تبسم بهار ♥
بيخيال
«امير معظم»
ئه ..ئه..ئه.. مجنون اينطوري حرف نزن.. مردم چي فک ميکنند اونوقت... // الان هزارتا فک به سر من خورد.. پيش خودم ميگم خدايا چه خبر شده که مجنون به اين شيطوني الان داره سکوت ميکنه.. خانم صبا شما يه چيزي بگين ... عجبا.. / خانم تبسم.. الان اگه بي خيال بشم که خيلي چيزا بد تر مبهم ميمونه .. اون وقت کلي شُبهه ميشه واسمون که..
«امير معظم»
*خانم صبا!!!.. کجا غيبت زد.. قصد ما تخريب اعصاب شريف شما بود که گويا به لطف خدا حاصل شد... از همکاريه شما سپاسگذارم... دينگ..دينگ..*
«امير معظم»
خانم سپيده.. نفرماييد .. سرکار؟؟.. من اين حرفا.. اصلا به قيافم مياد تو رو خدا.../لطفا بگين ديگه..
مه لقا پورچنگيز
you are so intresying mr dadash koochike :))))))))))) .
«امير معظم»
جناب پور چنگيز.. فارسي را پاس بدارين لطفا.. / من ترکي زياد سرم نميشه.. باور کن..
«امير معظم»
خانم سپيده.. باور کن به نظري که ميخوام بدم مربوط ميشه.. // ميشه لطف کني بفرماييد حدود چند سال پيش ميشه تقريبا... !!
«امير معظم»
*اينجا همه چي گفتيم به غير از اينکه سراغي از جناب شهريار کوچه ها گرفته باشيم... کسي ازش خبر نداره؟؟؟*
مه لقا پورچنگيز
اصولا به خانوما نمي گن جناب بعد اينكه به تركا توهين نكنيد اتفاقا يه زبونه فوق العاده زيباست كه تو دنيا مطرحه و ما زنجانيا صحبت ميكنيم ثالثا اينكه من بيشتر از انگليسي و فارسي و فرانسه وآلماني كه بلدم ميشه گفت . تركي رو بيشتر از همه پاس ميدارممم .
*صبا*
*مثل اين كه من نبودم دوستان بيكار موندن ... اخي ... ببخشيد كاري پي اومد مجبور شدم بحث ارزشمند دوستان رو نيمه تموم بذارم و برم . جناب مجنون حرفتونو بزنيد كسي كاري باهاتون نداره ، قول ميدم :دي / جناب داداش كوچيكه به هدفتون نرسيدين ، اعصاب ما پولادينه :) *
*صبا*
*البته اين به خود گرفتن ، اينجا معلوم ميشه كه بيشتر كار چه كساني هست ... در بالاتر بودن شان ما هم كه حرفي نيست ... :دي (آيكن اعتماد به نفس)*
گل پسر دنيا*محمد*
ما 1 ماه نبوديم كسي سراغمون رو نگرفت:)))
«امير معظم»
ممنونم از خانم صبا خانوميه.. // به خاطر اين اخلاق خوششون.. انصافا دختر با جنبه هر کي نديده بياد به خانم صبا نگاه کنه.. /// ( آيکون آماده سازي خانم صبا جهت ظرفيت بيشتر براي تخريب بيشتر )..= همون هندونه زير بغل گذاشتن خودمون..
«امير معظم»
خانم سپيده از شما هم متشکرم که با کمال متانت تا الان به سؤالات من پاسخ دادين.. يه سؤال ديگه هم داشتم.. نميدونيد معمارش کي بوده؟>... ممنون ميشم بفرماييد..
*صبا*
من كه چيزي رو به خودم نمي گيرم ، ولي همينجا از طرف صبا خانم تشكر مي كنم و براي آيكوني هم كه گفتين ، جواب همونيه كه تو خ دادم :دي
«امير معظم»
ئه..ئه.. خانم صبا.. چي کار دارين با آبجي سپيده.. خوب دارم ازش سؤال ميپرسم.. اشکالي داره؟؟؟... بنده خدا هم داره با کمال متانت جوابمو ميده.. // آخه قراره من نظرمو در رابطه با عکس لوگوشون بدم.. به همين خاطر بايد همه ي جوانب رو حساب کنم ديگه... /// در ضمن باعشه.. شما همچنان پولادين بمونيد.. ولي من .. پولاد رو هم توي کوره ي آتشين نرمش ميکنم.. حالا ببين.. ميبينم روزي رو که از شدن عصبانيت از دست داداش
«امير معظم»
کوچيکه ميرين توي فکر رد دوستي زدن با من.. ميبينم اون روزايي رو که از شدت عصبانيت ديگه بهم جواب سلام هم نميدين.. بهله... // خانم سپيده همچنان منتظر پاسخ گرانبهاي شما هستم..
*صبا*
من نمي دونستم شما كوه آتش فشان هستين وگرنه هرگز نمي گفتم اعصابم پولادينه ... واييييي ترسيدم ...:))
*صبا*
چرا دوست دارين بقيه رو اذيت كنين؟ ما يه خانواده ايم چرا بايد به جاي دلداري و رفع غم هاي ديگر افراد، ناراحتشون كنيم ؟ فوقش اينه كه رد دوستي مي زنم و مسدود مي كنم ... چي عايد شما ميشه؟ درضمن خيلي ها اذيتم كردند و نه دوستيشون رد شده و نه سلامشون بي جواب مونده
*صبا*
اينقدر بي محلي كردم كه بعد چند ماه خودشون رد دوستي زدن :)
«امير معظم»
ديدين گفتم الانه که اعصابه خانم صبا بريزه به هم... // خانم صبا لطفا اون اشکاي شفاف و درشتتون رو پاک کنيد... من طاقت ديدن اشک مظلوم رو ندارم... // راستش ما اصلا قصدمون اذيت کردن نيس به خدا.. شما تا حالا ديدين که ما کسي رو اذيت کنيم... نه .. تا حالا ديدين.. ؟؟؟.. ///
*صبا*
نه اتفاقا الان حالم خيلي هم خوبه ، خواستم يه كمي از حضور بنده تو فيدتون و اطلاعات عمومي بالاي من استفاده كنيد وقتتون به بطالت نگذره ... اون اشكي كه ديدين رو چشم خودتونه نه من :دي // شما تا حالا كسي رو اذيت كردين ؟ ... بر منكرش صلوات :))
«امير معظم»
عجب.. // واقعن که ميگن اين خانوما اشکشون هم از سر فريبشونه.. راس گفتن به خدا..
*صبا*
گفتم كه اين اشكايي كه پاي فيد ريخته مال شماست جناب :)
بلاي آسموني😁
همين سراغ گرفتناس که آدما به اينجا معتاد ميکنه:)
«امير معظم»
دوستان فعلا مجنون ديوونه اومد درخونه.. من برم بينم چي ميگه.. شايد بريم بيرون.. ولي سعي ميکنم آخر شب دوباره بيام.. فعلا خدا نگهدار..
*صبا*
اول اشكاتونو پاك كنيد كه تابلو نشه گريه كردين ... خدانگهدار
*صبا*
بلا الان جمله ت كنايه بود يا واقعني؟
بلاي آسموني😁
براي نجات آدماي معتاد واقعني:)
*صبا*
مرسي :دي