پيام
+
*با گريه مينويسم
ولي تــو با خنده بخوان*
هنوز هم ميتوانم
کوله باري از غمت را بر دوش تنـــهايي هايم تحمل کنم
هنوز هم ميتوانم
بغضهايم را در سکوت فرياد بزنم
هنوز هم ميتوانم در تاريکي هاي شب براي *تــو* از نور بخوانم
هنوز هم ميتوانم با صدايي خسته
آهنگ با تــو بودن را فرياد بزنم
هنوز هم ميتوانم بادلي شکسته
خيال با تــو بودن را تصور کنم
هنوز هم ميتوانم
*پـــس با من بمان*..عاجزانه ميگويم
*با مــن بمان*

*بنت فاطمه*اظهر
91/6/13
«امير معظم»
خواهش ميکنم... منتظر بودم يکي بگه قشنگه تا منم زودي بگم از خودمه... / البته قابل دوستان رو نداره.