پيام

«امير معظم»
91/3/11

+ *من يه موتور دارم.. که هر بار مجنون ديوونه منو با اون ميبينه .. کلي بهم ميخنده.. منم بهش ميگم نامرد.. به جاي اينکه بخندي.. بيا کمکم هل بده روشن شه اين بي صاحاب.. ولي اون بازم نيش مبارک رو باز ميکنه .. و منو مسخره ميکنه.. الانم موتورم خراب شده.. باس برم درستش کنم.. فعلا عزت همگي زيات..*

DARYAEI 91/4/27

جناب مجنون اينم ازون قهقهه ها س؟

کدوم دعاي خير.. مرد حسابي .. خنديدن به يه آدم متشخص.. مسخره کردنش توي خيابون.. بوق زدن کنار مردم براي جلب توجهشون به موتور من.. لگد زدون به موتور و فرار کردن.. بنزين موترم رو يواشکي کشيدن .. اينا دعاي خيره؟؟؟؟؟؟؟؟

بد ميگم؟؟.. نه خودت بگو.. دارم دروغ ميگم؟؟؟؟؟؟؟؟ميخوام ببينم روت ميشه بگي اينا دروغه؟؟؟؟؟؟.

چيزيش نيست علي آقا.. انقد تا حالا بهش ور رفتم که تقريبا همه ي کارهاشو ياد گرفتم.. //مجنون... ميکشمت.......پوستت کندس..

صياد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صياد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.. تو طرف کي هستي؟؟؟؟؟؟؟؟

ولي خداييش صداي باحالي داره.. من که کلي باهاش حال ميکنم..

سلام .. خيلي عالي .. منم دچار اين موضوع بودم .. شايد قريب ده پانزده سال قبل مهموني رفتيم يه شهر ديگه و شب هم خونه يکي ديگه از اقوام بايد ميرفتم پسر صاحب خونه موتورشو روشن کرد داد به من و هنوز چند کيلومتر نرفته بودم که خاموش شد و ديگه روشن نشد که نشد. منطقه هم گرمسير بود و وقتي به مقصد رسيدم تقريبا ساعت دوازده شب بود و من هم مث اينکه رفتم تو رودخونه و در اومدم .. دي

آره .. يادش بخير.. الکي روغن زياد ميريختيم.. که هي دود کنه.. با حال ميشد.. از هرجايي که رد ميشدي... تا نيم ساعت دودش باقي بود..

من که عشق موتور نيستم.. ولي مجنون.. يه 125 داره.. کلي هم باهاش قر ميده.. حتي يه بار هم موتورش رو به من نداده..

صياد... من به موتورم وفا دارم.. // مجنون.. تاحالا تو عمرت فرقون سوار شدي؟؟؟.. که حالا ميخواي سوار 1250 بشي؟؟؟؟

گير نده ديگه بابا.. هوي جوري گفتيم..

من ديگه باس برم.. خدافظ.. مجنون.. زمان زنگ زد.. شب اگه ميتوني بيا .. ميخوايم بريم همايش..

اين موتورته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ه هه ه

سلام .. اينا مگه از رده خارج نشده ؟ ..