سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.:: پـــــر شکســــته ::.

من که نمیگم دلم میگه

سلام عاشقا

امشب تازه از مسافرت رسیدم خونه یه مقداری استراحت کردم بعدش نمازمو خوندم وقتی نمازم تموم شد به یاد یکی از دوستای خیلی خوبم افتادم وخواستم باهاش تماس بگیرم ولی تو دلم یه چیز دیگه اومد که داشت یواش یواش مانع میشد ولی من بهش توجه نکردم وبا دوستم تماس گرفتم خیلی هم باهم خوش و بش کردیم

و اون یه درخواستی از من کرد که برام یکمی یه حالی بود یعنی یه جورایی میلی به انجامش نداشتم ولی با این حال انجامش دادم واون خیلی هم خوشحال شد اما من یه کمی ناراحت که چندان مهم نبود. راستش این دوستم تو بعضی مسایل برام حکم استاد رو داره و من از اون خیلی چیزها یاد گرفتم که شاید اون خودش ندونه برا همین خاطر من به اون احترام میگذارم وعلاوه بر احترام دوستش هم دارم وعلت محبت من به اون خودش

یه دنیا حرف داره که شاید واستون نوشتم .بی خیال بابا بیام سر در خواستی که دوستم از من داشت اون از پشت تلفن به من گفت اون آهنگی که همیشه با هم گوش میکردیمو برام بذار راستش من خیلی شکه شدم اما براش این کارو کردم الان هم که دارم براتون مینویسم دارم همون آهنگ رو گوش میدم . این آهنگی که رفیقمون گفت براش بذارم یه آهنگی که خیلی منحصر به فرده و ما دوتا از بس اونو گوش کردیم همشو حفظه حفظیم . تا براش آهنگ رو گذاشتم کاملا سکوت کرد وخوب به اون گوش میداد من فهمیدم که داره آروم میشه وباور کنید این حس رو از پشت گوشی هم متوجه شدم یه مقدار سکوت طولانی شد من به خودم گفتم نکنه مثل این فیلما تماس قطع شده باشه و ضایع بشیم ولی دیدم نه یه صدایی از ته چاه در اومدو بهم گفت بسه دیگه خرجت زیاد میشه من انتظار داشتم اون بیشتر از اینا گوش کنه ولی بر خلاف انتظارم این طور نبود . حس سراسر نیازشو احساس میکردم و اون سعی میکرد از من پنهان کنه ولی نیست ما یه عمریه این کاره ایم یه جورایی هم اوستاییم خیلی زود فهمیدیم ولی جون داداش به رو خودم نیوردم بعد از این حرفش ازش پرسیدم کی پیشته؟ اسم یکی دوتا از بچه محله هاشونرو گفت که من زیاد ازشون خوشم نمیومد ولی همین جوری الکی گفتم سلام بهشون برسون و اونها هم طبق معمول زورشون میومد که جواب بدن. بعدش یه کمی با هم چاق سلامتی کردیم دوباره بهش گفتم تو چرا زنگ نمیزنی همش من باید تماس بگیرم گفت یه کمی سرم شلوغه وخداییش نمیرسم من هم با اینکه میدونستم زیاد حرف درستی نیست قبول کردم و بعدش یه کمی حرف خیلی خیلی خصوصی زدیم ومن از اون خداحافظی کردم ولی بعد این تلفن دل گرفتگی من بیشتر شد و علتشو برا اینکه سرتونو درد نیارم تو دل نوشته ی بعدی براتون میگم فعلا همیشه عاشق باشید .....یا علی


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/7/12 توسط .:امیر معظمـ:. | نظر
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

دریافت کد موزیک

ساخت کد آهنگ